مرد:
بعشق روحک و الکلمات : عاشق روحت هستم و کلماتی که میگی
بعشق احساسک بلذات: عاشق احساسِ تو هستم.دقیقا تو.
کیف ابتمشی و کیف ابتحکی: که چطور راه میری و چطور حرف میزنی
***
زن:
قلبی بیشتاقلک بجنون : قلبم دیوونهوار برات تنگ میشه
ما بعرف مع غیرک کون: نمیتونم جز با تو با کس دیگهای باشم
و لا بقدر مع غیرک احکی: و نمیتونم با کس دیگهای جز تو حرف بزنم
***
مرد:
من اول مره اتلقینا احساسی من جوا اتغیر: از همون بار اول که هم رو
دیدیم یه چیز درون احساسم عوض شد
زن:
حبیتک ما بقدر قلک لو بعرف بوصفلک اکثر: دوستت دارم و نمیتونم بیشتر از این بت
بگم چقدر.
انت مش بس ابتعجبنی: من فقط از تو خوشم نمیاد
نظره منک بتذوبنی: یه نگاه از تو ذوبم میکنه( ها پَ چی)
ابعیش ابحبک و ابموت: با عشق تو زندگی میکنم و با عشقت میمیرم(ها والا)
مرد:
انا لحظه عنک تبعدنی: یه لحظه ازت دور شم؟( ..دروغگو)
و لا ممکن اقدر اتصور: نمیتونم تصورش کنم(شعر نگو..خو؟..نمیذارن تو ترجمه دعوا
نکنیم)
زن:
انت بعدک بیعذبنی: دوری تو عذابم میده
ما فیه منک اتحرر: نمیتونم ازت آزاد شم
مرد:
دخیلک بغیابک عنی لا بعرف لحن و لاغنی: به جون تو نمیتونم وقتی ازم دوری نه آهنگ
بسازم و نه آواز بخونم
ابموت من الهم ابموت: میمیرم از غم میمیرم
مرد:
علی مطرح ما بدک تمشی ما بتعب مره او بسئل: وقتی جایی میری به خودم زحمت پرس و جو
نمیدم و خودم رو خسته نمیکنم..قلب و حسم راهنمای منه
زن:
من کتر الحب ابقلبی : قلبم عشقی که توش هست رو
ما بعرف کیف ابتحمل: نمیدونم چطور میکنه
قلبی ما ینبض علی کیفی ما بعرف عبر من خوفی: فلبم به خواست خودم نمیزنه از ترسم نمیتونم خوب احساسم رو بیان کنم
بتضیع منی الحروف: حروف از دستم میرن و گم میشن
مرد:
عشق تو باعث شد آواز بخونم و بر سختیای زندگی صبر کنم و تحمل کنم
زن:
ما کانت حلوه هل دنیه و لا مره احلامی تکمل: این دنیا هیچ قشنگ نبود و خوابهام
هیچوقت کامل نمیشد
لما حبیتک یا عمری ما عادت عینیه ابمری و غیر سحرک مابشوف: از وقتی عاشقت شدم دیگه چشمام به خواست من نمیگرده و غیر از جادوی تو هیچ نمیبینم