فَلس

هرچه ما را لقب دهند آنیم

فَلس

هرچه ما را لقب دهند آنیم

از لای در گاراژ، از فاصله‌ی در پلیتی ِ گاراژ با دیوار آجری- سیمانی، بیشترین جایی که دوست دارم تو گاراژ، به بیرون نگاه کردم:
همون پله..خوشحال بودم که نگاه کردن به‌اش دیگه دردناک و عذاب‌آور نیس. دلم سبک و بی‌غم و درد بود انگار. پله برای بالا رفتن هم هست..همیشه ازش پایین نمی‌ری که...که بری.
انگار زمانی، وقتی اتفاق خوبی ازش بالا خواهد اومد و به من خواهد رسید. اتفاقی که حتی حدس نمی‌تونم بزنم چی می‌تونه باشه. کی می‌تونه باشه. اتفاقی که به دسش میارم یا به دسم میاره. از دستم می‌ده یا از دسش می‌دم اما همیشه پله رو ساختن که ازش بالا بری که پایین بیای..که باز یه وقتی ازش بالا بری.
بالا، پایین.
پایین، بالا.
این رو در دمایی نزدیک پنجاه حس کردم..ساعت پنج ظهر گرمای آخر مرداد از لای در گاراژ به بیرون نگاه می‌کردم و به دلایل نامعلومی امیدوار بودم. به چی نمی‌دونم. به کی نمی‌دونم. اما سرشار بودم و خوب ..یک مورچه از روی سینه‌ام برداشتم انداختم دور..بعد آه یا حلو یا امسلینی خوان برگشتم.
برگردم هم..پله‌ها سرجای خودشون هستن. شاید زمانی خبر خوبی اتفاق خوشی به من می‌رسونن. یا من رو به اون.
اون اتفاق .



سلوی قطریب و الین لحود.



از بین تموم عکسای الین لحود از این عکسش خوشم اومد. نیدونوم چرا.

انت مش بس ابتعجبنی نظره منک بتذوبنی

إلین لحود یکی از خوش‌صداترین(و در عین حال خوش چهره‌ترین) خواننده‌های معاصر لبنانه که سبک خاص خودش رو داره. روی کارهاش خیلی تبلیغ نشده چون تحت قیمومیت روتاناها نیست. خوش‌صدایی‌اش عجیب نیست چون دختر سلوی قطریبه که کودکیم با شنیدن صدای خوشش از رادیوی پدرم گذشت.
یکی از قشنگ‌ترین ترانه‌هاش که همراه مروان خوری خونده:  بعشق اسمک و الکلمات  هست.
  مرده  اونه مثلنی.
زنه خودمم حتمنی.
این رو می‌شنوم و تصور می‌کنم که مردی که دوست دارم اینا رو برام می‌گه:) نمی‌شه کاریش کرد من اینم. خوب تمام حرفام هم خطاب به اونه.
خواهرم زنگ زد.
داشتم این رو می‌شنیدم. گف می‌تونم حدس بزنم که داری رو به آینه با ادا و اطوار و دردای بی‌درمونت اینا رو می‌خونی و به دوست عزیز پروفسورمون فکر می‌کنی..گفتم ها از کی‌ژا می‌دونی؟ گف باید بکشمت...عوض نمی‌شی... چقدر دیگه باید درد بکشی؟ گفتم  بَکُش بَکُش.

إلین لحود به فارسی(کم بود به انگلیسی گذاشتم معرفی‌اش مفصل‌تره)
إلین لحود به انگلیسی.
سلوی قطریب به فارسی.
سلوی قطریب به انگلیسی

متن و ترجمه:

مرد:
بعشق روحک و الکلمات : عاشق روحت هستم و کلماتی که می‌گی
بعشق احساسک بلذات: عاشق احساسِ تو هستم.دقیقا تو.
کیف ابتمشی و کیف ابتحکی: که چطور راه می‌ری و چطور حرف می‌زنی

***

زن:
قلبی بیشتاقلک بجنون : قلبم دیوونه‌وار برات تنگ می‌شه
ما بعرف مع غیرک کون: نمی‌تونم جز با تو با کس دیگه‌ای باشم
و لا بقدر مع غیرک احکی: و نمی‌تونم با کس دیگه‌ای جز تو حرف بزنم

***

مرد:

من اول مره اتلقینا احساسی من جوا اتغیر: از همون بار اول که هم رو دیدیم یه چیز درون احساسم عوض شد
 زن:
حبیتک ما بقدر قلک لو بعرف بوصفلک اکثر: دوستت دارم و نمی‌تونم بیشتر از این بت بگم چقدر.
انت مش بس ابتعجبنی: من فقط از تو خوشم نمیاد
نظره منک بتذوبنی: یه نگاه از تو ذوبم می‌کنه( ها پَ چی)
ابعیش ابحبک و ابموت: با عشق تو زندگی می‌کنم و با عشقت می‌میرم(ها والا)

مرد:
انا لحظه عنک تبعدنی: یه لحظه ازت دور شم؟( ..دروغگو)
و لا ممکن اقدر اتصور: نمی‌تونم تصورش کنم(شعر نگو..خو؟..نمی‌ذارن تو ترجمه دعوا نکنیم)
زن:

انت بعدک بیعذبنی: دوری تو عذابم می‌ده
ما فیه منک اتحرر: نمی‌تونم ازت آزاد شم
 مرد:

دخیلک بغیابک عنی لا بعرف لحن و لاغنی:  به جون تو نمی‌تونم وقتی ازم دوری نه آهنگ بسازم و نه آواز بخونم
ابموت من الهم ابموت: می‌میرم از غم می‌میرم
مرد:
علی مطرح ما بدک تمشی ما بتعب مره او بسئل: وقتی جایی می‌ری به خودم زحمت پرس و جو نمی‌دم و خودم رو خسته نمی‌کنم..قلب و حسم راهنمای منه
زن:

من کتر الحب ابقلبی : قلبم عشقی که توش هست رو
ما بعرف کیف ابتحمل: نمی‌دونم چطور می‌کنه

قلبی ما ینبض علی کیفی ما بعرف عبر من خوفی: فلبم به خواست خودم نمی‌زنه از ترسم نمی‌تونم خوب احساسم رو بیان کنم

بتضیع منی الحروف: حروف از دستم می‌رن و گم می‌شن

مرد:
عشق تو باعث شد آواز بخونم و بر سختیای زندگی صبر کنم و تحمل کنم

زن:
ما کانت حلوه هل دنیه و لا مره احلامی تکمل: این دنیا هیچ قشنگ نبود و خواب‌هام هیچ‌وقت کامل نمی‌شد

لما حبیتک یا عمری ما عادت عینیه ابمری و غیر سحرک مابشوف: از وقتی عاشقت شدم دیگه چشمام به خواست من نمی‌گرده و غیر از جادوی تو هیچ نمی‌بینم