زندگی که اون روش رو نشونم میده وزنههایی سنگین به روحم میبنده. دیگه حس میکنم دارم خم میشم...قدم نمیتونم از قدم بردارم.
اما میدونم میگذره...یعنی به خودم میگم خوب میشم و وقتی خوبم میدونم میگذره و به خودم میگم خیلی قرار نیست خوش باشی.
شاید همین داستان برام حالتی میانه به وجود اورده.